هنرهای دستی چطور در عصر صنعت احیا شدند؟
تاریخچه جنبش هنر و پیشه
Arts and Crafts movement
جایی که این دو به هم میرسیدند طراحی صنعتی متولد شد و طراحی تبلیغات کالا برای بازاریابی بهتر رشد کرد. همه اینها در حالی بود که بازارهای هنر و حراجهای هنری در فضایی متفاوت به فروش آثاری میپرداخت که تنها و تنها سلیقه زیبایی شناسانه نخبگان هنری را راضی میکردند و قیمتهای نجومی را به خود اختصاص میدادند.
تصویری از انقلاب صنعتی و ماشینی شدن تولید پارچه
این تفکیک در بلندمدت باعث شده بود که عموم جامعه از زیبایی و نازکبینی که بتواند با هنر دست و هنرمندانه مسائل زندگیاش را حل و فصل کند، محروم شود. عاداتی که در زندگی سنتی با امر روزمره آمیخته بود و در گوشه و کنار خانه و کاشانه مردم دیده میشد. همین جا بود که عدهای علیه این تفکیک میان هنر و فن شوریدند و جنبشی را شکل دادند که در آن صنایع دستی به عنوان تولیدی هنرمندانه و در عین حال کاربردی را به زندگی مردم بازگرداندند.
تصویری از خانه چیدمان خانه در جنبش هنر و پیشه
«جنبش هنر و پیشه» یک جنبش فلسفی در هنرهای دکوراتیو بود که در اواخر عهد ملکه ویکتوریا و دوران شاه ادوارد در انگلیس در واکنش به صنعتی شدن فراگیر جامعه شکل گرفت، و خواهان تجربه مدرنیته همراه با بازگشت به ارزشهای جامعه پیشاصنعتی بود. این جنبش که طی نیمه دوم قرن نوزدهم در انگلیس اتفاق افتاد، شکل تازهای از بازآفرینی هنرهای دکوراتیو را با اصلاح لباس، روستاگرایی، باغشهرسازی و احیای موسیقی محلی همراه کرد. اصلاحاتی که همگی به دنبال ایدهآل «سادهزیستی» بودند و کل اروپا و بعد آمریکا را با سبک آرت نووا تحت تاثیر قرار دادند. اما ماجرا از نقاشانی شروع شد که خود را انجمن برادری نام نهادند و به مخالفت با سبک رافائل پرداختند.
انجمن برادری پیشارافائلیها
سال 1848 بود که عده ای نقاشان جوان این نام را برای خود برگزیدند و شروع به نقد آثار رنسانسی کردند که به زعم ایشان سنت نقاشی در انگلستان را به احتضار کشانده بود. آنها همگی دانشجویان فرهنگستان سلطنتی بودند، اما خواهان بازگشت به سنت نقاشی پیشارافائلی در ایتالیا بودند که از صمیمیت و سادگی در بازنمایی طبیعت برخوردار بود. هسته اصلی این حرکت خیزش برای احیای زیباییشناسی ساده و صمیمی برخاسته از نگاه مومنانه و معنوی به طبیعت بود و نگاه خنثی و تسلطجویانه به جهان را به عنوان موضوع شناسایی خالی از معنا میدانست. این جنبش که از آغاز خصلتی ادبی داشت، شاعران بلندآوازهای در سبک رمانتیسم را هم به خود جذب کرد. اما بتدریج با نقدهای زیادی از سوی پیروان رنسانس مواجه شد که آنها را واپسگرا و آثارشان را فاقد ارزش میدانست.
جنبش هنر و پیشه
موج بعدی این جنبش در دهه 1860 میلادی با صدای یک اقلیت منتقد به انقلاب صنعتی بلند شد که به روند به راه افتادن مدهای جدید و از بین رفتن هنرهای دستی در تولید انبوه صنعتی اعتراض داشتند. از نظر آنها تربیت ذائقه عمومی با تشویق به مصرف ارزان کالاهای انبوه و تولید هنرهای دکوراتیو مبتذل، حرکتی پسرونده محسوب میشد. این گونه از تولید صنعتی به نظر آنها معنا و صمیمت حاصل از یگانگی با طبیعت را در زندگی از بین میبرد.
معنای از دست رفته که حاصل جدایی جامعه صنعتی از طبیعت بود، زندگی روزمره با کالاهای مصنوع را خالی از هرگونه ظرافت هنرمندانهای کرده بود که پیش از این در آثار دستساز خیاطان، نجاران، گچکاران و سوزندوزیها و قلاببافیهای زنان با زندگی آمیخته بود. بنابراین این جنبش با سه شاخص مهم خود را تعریف کرد؛ یکی بازگشت به عناصر زیبایی در هنر گوتیک، تاثیرپذیری از آثار هنری کشورهای دیگر که هنوز پای در مدرنیته نگذاشته بودند مانند مصر، هند، ترکیه، ژاپن و ایران و توجهی رمانتیک به طبیعت به عنوان منبع الهام موتیفها.
پنجره طراحی شده با الهام از موتیفهای طبیعی، شیشههای رنگی و هنردست
هدفی که شخصیتهای شروعکننده این جنبش (برای نمونه دانته گابریل روستی، نوتمور پیوجین و جان راسکین) داشتند عبارت بود از:
ارتقاء مردم سالاری و همبستگی اجتماعی از طریق احیاء صنایع دستی
حمایت از سادگی اصیل در تولیدات محلی ( Vernacularim)و صداقت موجود در مهارت هنرمند صنایعدستی ( Handcrafts manship )
توجه به تقسیم کار تخصصی و جزی شدن وظایف در روند صنعتی شدن ( Comportmentalsation )
جستجوی معنا در صنایع و هنرهای دستی
پذیرش روند صنعتی شدن در راستای تولیدات اشیاء با کیفیت مناسب و کاهش زحمت کارگران
عدم پذیرش روند صنعتی شدنی که در راستای افزایش میزان بهره وری و در نتیجه کاهش کیفیت هنری باشد
ارتقاء محاسن و مزایایی چون سادگی، سودمندی و صداقت در صنایع دستی
کاربرد طراحی بعنوان ابزار مردمی در جهت ایجاد اصلاح اجتماعی
یکی از شخصیتهای برجسته در میان این منتقدان ویلیام موریس، طراحی انگلیسی بود که تحت تاثیر جان راسکین قرار داشت و میگفت: «این خطر وجود دارد که توسعه فعلی تمدن در حال نابود کردن زیبایی های زندگی باشد.» او برای حفاظت و احیای هنرهای سنتی در سال 1861 شرکتی با عنوان تولیدکنندگان و طراحان داخلی تاسیس کرد. او که ابتدا تئولوژی خوانده و بعد در رشته معماری تحصیل کرده بود، هدف از شکل دادن به این مجموعه را «بازگرداندن روح و کیفیت صنایع دستی قرون وسطایی» عنوان کرد. موریس و همکارانش شروع به تولید صنایع دستی چون فلزکاری، زیورآلات، کاغذدیواری، منسوجات، مبلمان و کتاب کردند و سویهای سوسیالیستی در اندیشه و عمل را پی گرفتند.
موریس طراحی خانه خود را به عهده دوست معمار خود، فلیپ وب گذاشت ولی تاثیر اندیشههایش در این خانه، که خانه قرمز نام گرفت آشکار است. طرح خانه چنان که گفتیم از فلیپ وب بود و موریس و همکارانش تمام اثاثیه و مفروشات خانه را طراحی کرده و ساختند. خانه قرمز بعدها، عملاً به صورت کارگاه موریس و همکارانش در آمد و مورد استفاده قرار گرفت.
ویلیام موریس
خانه قرمز، ساخته شده در 1859-1860، با طراحی ویلیام موریس معمار و شاعر
موریس میخواست هنرهای دستی را ترویج دهد که به دست مردم و برای خود آنها تولید شود. بتدریج این مجموعه محملی شد برای همکاری نقاشان با تولیدکنندگان صنایعدستی و هنرمندان که توانستند به عنوان طراحانی برای بازآفرینی هنرهای دستی نقش ایفا کنند. به این ترتیب هنر و پیشه که در مسیر صنعتی شدن و تولید انبوه ماشینی از هم جدا شده بود، دوباره در این بستر به هم پیوست و باعث طراحیهای خلاقانهای توسط هنرمندان این جنبش با الهام از نقوش قدیمی شد. تا به امروز بسیاری از طرحهای آنها بارها از سوی طراحان و سازندگان مبلمان کپی شده است.
کاغذدیواری طراحی ویلیام موریس، موزه بروکلین
تا دهه 1880 تلاشهای موریس برای پیوند دوباره هنر و پیشه در نسل جدید گسترش پیدا کرد. در سال 1882 یک معمار و طراح انگلیسی، آرتور اچ. مک موردو، به سازماندهی اتحادیه قرن برای صنایع دستی، -یکی از گروههای متنوعی که در این دوره تاسیس شده بود-، کمک کرد. اینها هنر چاپ دستی را احیا کردند و از این ایده دفاع کردند که تفاوت معناداری بین هنرهای زیبا و هنرهای دکوراتیو وجود ندارد. ويليام دمورگن يكي از بزرگترين و معروفترين هنرمندان نهضت هنر و پیش و از دوستان ويليام موريس بود كه بسيار تحت تاثير سفالگري ايراني قرار داشت. او سبك خود را «سبك پارسي» ميناميد. همچنين درخشندگي و تابناكي رمزآميز موجود در كاشيهاي ايراني، مهمترين منبع و سرچشمه الهام آثار او بودند.
هنرمندان سوئدی؛ کارل لارسون و کارین برگو لارسون؛ طراحی خانه با الهام از جنبش هنر و پیشه
بسیاری از کسانی که به این جنبش پیوستند، هم از ردیف هنرمندان حرفهای و هم در میان طبقه نخبه و روشنفکر، هر دو به نشر و گسترش ایده این جنبش یاری رساندند. دغدغه اصلی که در این جنبش مطرح شد کاربردی کردن هنرها و باز کردن پای هنر به زندگی روزمره در جهان مدرن بود. اوئن جونز يكي از معروفترين هنرمنداني است كه تفكرات و طرحهايش به ويژه در زمينه نقشمايهها و تزئينات، الهام بخش طراحان و هنرمندان جنبش هنر و پیشه بوده است. او یکی از مدیران اصلی برپاکننده نمایشگاه بزرگ ،قصر بلورین لندن به شمار می رود. او در كتاب ارزشمند خود به نام (دستور زبان تزئين)، نقشمايهها و تزئينات ملل شرق، به ويژه تزئينات اسلامي را به تصوير كشيد.
طرحهایی در کتاب جونز
كريستوفر درسر از سرشناسترين طراحان منسوب به جنبش هنر و پیشه است كه خلاقيت و ابتكار خارقالعادهاش او را به سوي نوآوري در طراحي ظروف فلزي، سفالينهها و شيشهها به ويژه با الهام از شيشهگري و هنر ايراني سوق داد. درسر يك گياهشناس برجسته نيز بود كه به قوانين هندسي موجود در طبيعت و كليه ساختارهاي خلق شده بر مبناي اصول هندسي علاقه ويژهاي داشت. او در كتاب خود به نام «اصول طراحي تزئيني» ستايش خويش را از طرحهاي ايراني چنين بيان ميكند: «من تزئيني به زيبايي، ظرافت و در هم پيچيدگي تزئينات ايراني سراغ ندارم.»
طراحیهایی از درسر
منتقدان این جنبش مدعی بودند که اینها در تلاشاند که زمان را به عقب بازگردانند، در حالی که چنین چیزی ممکن نیست و جنبش هنر و پیشه در جهان صنعتی و جامعه کلان شهری عملی نیست. از سوی دیگر منتقدی در نمایشگاه 1893 آن را به عنوان «کار عدهای معدود برای عده معدودی دیگر» نقد کرد. او اذعان داشت که این جنبش در واقع یک جنبش اعتراضی است که به طراحی به عنوان کاری بازاری و تحت تسلط فروشنده و تبلیغات چی نقد دارد. این جنبش در حالی که طراحی را وجه هنری نگاه تولیدکننده میداند، حاضر نیست آن را به سلیقه مد روز واگذار کند.
سوله بافندگی در کارگاه موریس و همکاران که در دهه 1880 بازگشایی شد.
در دهه 1890 جنبش هنر و پیشه از سوی جامعه بیشتر پذیرفته شد و این جنبش در میان اقشار و گرایشهای مختلف رواج پیدا کرد، به طوری که از آن زمان دیگر به گروه یا قشر خاصی تعلق ندارد. از آن زمان به بعد این ایدهها در کشورهای دیگر مورد استقبال قرار گرفت و ارزشها و شاخصهای آن از سوی گروههای مختلف بین المللی که به طراحی علاقهمند بودند بکار گرفته شد. از جمله گروههای هنری خاصی که از این ایدهها استفاده کردند، گرایش آرت نووا بودند و در ژاپن دهه 1920 هم تحت آنچه جنبش مینگی نامیده می شود دوباره ظهور کرد.
جرج فرامپتون. بلیت فصلی برای نمایشگاه جامعه هنر و پیشه. سال 1890.
ای سی رالف در کتابش با عنوان «منظره مدرن شهری: 1880 تا کنون» این را در مورد ویلیام موریس و جنبش هنر و پیشه می گوید:
«به عنوان مثال، ویلیام موریس برای رسیدن به سادگی در طرحها به ویژه در هنرهای دکوراتیو، رهایی از هر نوع تصنع، هجو و اغراق را سرلوحه کارش قرار داد. او فکر میکرد که این امر میتواند با ترکیب مهارتهای هنرمندان و صنعتگران برای ایجاد یک هنر ساده و در عین حال محبوب شکل بگیرد. این نقدهای کابردی به زودی طرفدارانی به دست آورد که به نام جنبش هنر و پیشه شناخته میشدند. فنی هنرمندانه که به دنبال احیای زیبایی در تزئینات و کارآمدی در تولید و اصالت ساخت بود.»
اتاق طراحی شده در سبک هنر و پیشه توسط ویلیام موریس با اثاثیه طراحی شده توسط فیلیپ وب
به گفته مورخان، نهضت هنر و صنایع دستی فقط به هنر مرتبط نبود. دیدگاههای سیاسی هم داشت. بسیاری از شخصیتهای مهم جنبش نیز بخشی از جنبش سوسیالیستی اولیه و تفکر سوسیالیستی در بریتانیا بودند. به همین دلیل است که جنبش هنر و پیشه چنین طیف گستردهای از طرحها و ایدهها را در برگرفت. با نشر ایدههای انتقادی این جنبش شروع به محبوب شدن کرد و بسیار تأثیرگذار شد و کمیت و کیفیت هنرمندانی را که در سراسر جهان به هنر خود رسمیت میبخشیدند تغییر داد.
ویلیام موریس در جمع بندی احساس خود از هنر و طراحی گفت: جدا از میل به تولید چیزهای زیبا، انگیزه اصلی من احیای شور زندگی و نقد به تمدن مدرن بوده و هست.
با الهام از مدخل بریتانیکا درباره هنر و فرهنگ:
https://www.britannica.com/biography/Sir-Edward-Coley-Burne-Jones-1st-Ba...