در کاشت هم، درختان بومی هر منطقه که با ترکیب چشم نوازی بر اساس شکل، بافت، رنگ و حجم نظم یافتهاند، شناسایی شدهاند. به همین دلیل هم آنچه در اغلب آثارمعاصری که نگاهی یا نیم نگاهی به باغ ایرانی داشتهاند (و حتی به مناسبتهایی تقدیر شدهاند) عیان است، تکرار هندسه کالبدی باغ است که گاه با دقت و وسواس در اجرای جزییات انجام شده است. اما آنچه حاصل شده شاید از نظر بصری شبیه باغ ایرانی باشد اما الزاماً احساس حضور در آن را فراهم نمیکند، زیرا باغ ایرانی حقیقتی در محیط واقعی خود پنهان دارد که درچارچوب " قاب تصویر" جای نمیگیرد. در سطور آتی به اختصار به حقیقیت پنهان باغ ایرانی یعنی "معماری حواس" در آن پرداخته خواهد شد.
آغاز سخن:
پالاسما در تأیید گفتار هایدگر میگوید که از میان حواس انسان، تنها حسی که توانسته با رشد حیرتآور و با سرعت بسیار زیاد در دنیای تکنولوژیک گام بردارد، حس بینایی یا قدرت بصری انسان است. امروزه لذت بصری چنان اهمیت یافته است که گاهی تصاویر مکان ها و فضاها همانند سایر محصولات مصرفی برای تولید و استفاده زودگذر آشکار میشوند . . . تأکید بیش از حد بر لذت بصری باعث شده است که معماری امروز به جای انعطاف وجودی و تجربه فضایی، خود را بر استراتژی روان شناختی تبلیغات و تحریک های لحظه ای منطبق کند. این موضوع معماران و فرآیند طراحی آنان را نیز از خود متأثر کرده است. گاهی به نظر میرسد معماری معاصر به هنر تصویرهای چاپی بدل گشته است که با چشمان شتاب زده دوربین عکاسی تثبیت شدهاند، صرفاً برای آنکه نوعی لذت بصری را به واسطه مجله، کتاب و نمایشگر کامپیوتر به ارمغان ببرند.
به همین ترتیب هم هست که تصویر نمیتواند درک کاملی از کیفیت فضایی باغ را به بیننده انتقال دهد. اما آوای باغ ایرانی، رایحه آن، طعم آن و لمس آن است که تجربه بودن در آن را کامل میکند. بودن در باغ موجب ادراک فضای آن و تجربه حس مکان میشود. محیط باغ و معماری حواس آن است که ذهن آگاه باشنده در خود را هم محصور و هم محسور خود میگرداند. تمامیحواس انسان را مملو از نشاط میکند . وقتی میگوییم «تمامیحواس انسان» صرفاً منظورمان پنج حس مشهور یا شش حس انسان و یا دوازده حس و یا حتی تمامی هجده نوع حس انسان که (تاکنون) شناخته شده است، نیست بلکه گشتالتی از آنها است.
با اینکه در طبیعت بِکر و دست نخورده نیز حواس وی بهکارگرفته میشود، اما در باغ ایرانی، این تحت تأثیر قرار دادن ِحواس بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی، براساس خواست انسان، به صورت هدفمند و با بهکارگیری تکنیکهای مشخص، به طرز متمایز و تشدید یافتهای نسبت به طبیعت بکر بهکارگرفته میشود. به بیان دیگر این موضوع نه تنها اتفاقی و یا فقط برخاسته از ویژگیهای طبیعت نیست، بلکه براساس آنچه در این نوشتار توضیح داده خواهد شد، در باغ ایرانی، عناصرطبیعی ومصنوعی به طرز ویژهای متناسب با حواس انسان طراحی و مستقرشدهاند. درواقع حواس انسانی در باغ ایرانی، پیکرهمند است. نظام معماری ِباغ ایرانی، انتظام دادن و پیکره مند کردن به همه حواس انسان در باغ را برعهده دارد. به عبارتی دیگر، در باغ ایرانی این معماری حواس است که زیبایی و کیفیت محیطی آفریده است.
نظام معماری باغ ایرانی که تمامی نظامهای کالبدی، یعنی نظام ساختار هندسی، نظام کاشت، نظام آب، نظام استقرارابنیه، نظام سایه، نظام منظر و نظام آواها را ساماندهی میکند و انتظام میبخشد، درمحیط باغ نظام تمرکز حواس را نیز پدید میآورد. در واقع تمامی نظامهای کالبدی یادشده، برحواس انسان تأثیر مستقیم، مشخص و تعریف شدهای دارد. اما نکته قابل توجه و مهم اینجا است که این نظامهای کالبدی بهطور همزمان با هم تحریک حواس انسان را بهطور مطلوبی تشدید میکنند. در ادامه معماری حواس در باغ ایرانی به تفکیک حس های انسان( بر مبنای روان شناسی اکولوژیک) مرور میشود.
دکتر آزاده شاهچراغی
معمار، طراح، پژوهشگر .
استادیار گروه معماری، دانشگاه آزاد اسلامیواحد علوم و تحقیقات تهران
نویسنده کتابهای " پارادایم های پردیس" و "محاط در محیط"