تاریخ کشت پنبه در ایران (1320-1250ش)

پنبه یکی از الیاف طبیعی است که کشت، واردات و صادرات آن مستقیماً بر صنایع نساجی و تولید منسوجات دستباف تاثیر می‌گذارد. برای آن که بتوانیم موانع تهیه و تولید الیاف طبیعی مرغوب برای دستباف‌ها را شناسایی کنیم، نیازمند آنیم تا تصویری کلی از آنچه در سیاست‌گذاری کشت و واردات پنبه طی دهه‌های گذشته انجام شده به دست بیاوریم. بنابراین در این مقاله به تولید و صادرات و واردات پنبه ایران در اواخر دوره قاجاریه تا 1320 می‌پردازیم

پنبه یکی از الیاف طبیعی است که کشت، واردات و صادرات آن مستقیماً بر صنایع نساجی و تولید منسوجات دستباف تاثیر می‌گذارد. برای آن که بتوانیم موانع تهیه و تولید الیاف طبیعی مرغوب برای دستباف‌ها را شناسایی کنیم، نیازمند آنیم تا تصویری کلی از آنچه در سیاست‌گذاری کشت و واردات پنبه طی دهه‌های گذشته انجام شده به دست بیاوریم. بنابراین در این مقاله به تولید و صادرات و واردات پنبه ایران در اواخر دوره قاجاریه تا 1320 می‌پردازیم. پنبه مانند گندم و نفت، محصولی استراتژیک است که دولت‌ها سعی می‌کنند در آن به خودکفائی برسند. اما از دیگر سو سیاست‌های جهانی و شرایط اقلیمی هم بر کشت این محصول موثر است و بدون نگاه به آن‌ها نمی‌توان دلایل موفقیت یا شکست تولید پنبه مرغوب به عنوان یکی از مهم‌ترین الیاف طبیعی را سنجید.

 

مقدمه
در زمان صدارت امیرکبیر، یک کشیش آمریکـایی بـذر پنبه آمریکایی را وارد ایران کرد و در اطراف ارومیه به کشت آن پرداخت. بعدها با توجـه به موفقیت آمیز بودن نتیجه کاشت آن، به دستور امیرکبیر مقدار بیشتری از ایـن نـوع تخم پنبه به ایران وارد و برای کشت بین کشاورزان توزیع شد و برای تشویق مردم به زراعت این پنبه، حکم شد تا شـیوه کاشـت آن در روزنامه وقایع اتفاقیه چاپ شود. بنابراین در شماره‌های متعدد روزنامـه شـرحی دربـاره شیوه کشت این محصول نگارش یافت. ابتدا مقداری از بـذر ایـن نـو پنبـه در میـان مالکان اطراف تهران پخش شد و در امیرآباد (تهـران)، خیرآباد و ورامین از ایـن نـو بـذر کاشته شد. علاوه بر این، مقداری بـذر آمریکـایی میـان پنبه کاران آذربایجان توزیع شد. در همان زمان پارچه‌ بافی دستی نیز رواج پیدا کرد. اما در مقابل افزایش واردات منسوجات، تا حدی واکنش حکومت و احساسات مذهبی برخی از تجار برای جلوگیری از واردات بیرویه منسوجات و تأسیس صنایع نساجی را برانگیخت. امیرکبیر هم ضمن تهیه لباس نظامیان به شیوه اتریشی ها، دستور داد تا آن را با پارچه ایرانی درست کنند.
اما در دهه‌های منتهی به قرن جدید (1300ه.ش.) درنتیجۀ رقابت پارچه‌های خارجی بیشتر صنعت پارچه‌ بافی دستی در ایران اعم از پنبـه و ابریشم به‌تدریج از بین رفت. نابودی صنایع دستی نساجی در مناطق مرزی مانند گـیلان و آذربایجان با سرعت بیشتری اتفاق افتاد و در مناطق مرکزی مانند اصفهان نیز در طی یک سال نیمی از صنف نساجان تعطیل شد. با ورشکستگی صنایع دستی پارچه‌بافی ایران، صادرات انواع پارچه کاهش یافـت و در عوض واردات منسوجات روسی و اروپایی بالا رفت. به گونه‌ای که واردات منسوجات روسی به گیلان از 164/5 پوند در 48-1244ش. به 810/324 پوند در 5-1284 و واردات منسوجات اروپایی از 180/68 پوند در 1223ش. به 880/112 پوند در 59-1253ش. افزایش یافـت. در مقابل، میانگین سالانه صادرات منسوجات ایران از نواحی مرکزی کشور برای ترکیه و قفقاز از 000/94 پوند در 1245، به 893/5 پوند در 74-1272 ه.ش. کاهش یافت.
در اوایل حکومت پهلوی مهمترین مناطق تولیـد پنبـه ایـران ایالـت‌هـای مازنـدران، اســترآباد، خراســان، اصــفهان، تهــران و آذربایجــان بــود. در ســایر منــاطق ماننــد همدان،کرمانشاه، قزوین، اراک و سمنان نیز تولید می‌شد اما بیشتر تولید پنبه به مصـرف محلی می‌رسید. در چنین وضعیتی تلاش دولت ایران در دورۀ رضاشاه برای ایجاد صنایع مدرن، نساجی را به پیشتاز برنامه صنعتی ایران تبدیل کرد. اما این تنها تصمیم دولت ایران و برنامه آن برای صنعتی شدن نبود که نساجی را در رأس برنامه‌های توسعه قرار داد. بلکه شرایط جهانی و بازتاب رویدادهایی که در گوشه و کنار دنیا رخ می‎داد بر این روند موثر بود. خصوصا جنگ‌های داخلی آمریکا، صنعتی شدن روسیه، درگرفتن جنگ جهانی اول و سیاست‌های بازرگانی شوروی پس از جنگ و بحران اقتصادی 1930 بر تاریخ ما تاثیر گذاشت.

رونق کشت پنبه در دارالخلافه قاجاری
آمریکا در سدۀ نوزدهم به عنوان بزرگترین تولیدکنندۀ پنبه جهان، مواد خام صنایع نساجی اروپا را تامین می‌کرد. اما در نتیجه جنگ‌های داخلی این کشور، کاهش تولید پنبه و بالارفتن قیمت آن، کشورهای اروپایی را به فکر یافتن راه‌های جدیدی برای تامین نیازشان انداخت. از جمله انگلستان درصدد تولید پنبه در مصر و سوریه برآمد. افزایش تقاضا در اروپا تجارت در سواحل جنوبی ایران را نیز متاثر ساخت. پیش از 1240 ه.ش. صادرات پنبه از مسیر خلیج فارس سابقه نداشت؛ اما در همین سال 19200 روپیه پنبه از خلیج فارس صادر شد و افزایش 700 درصدی قیمت پنبه در سال 1242ه.ش.، بسیاری از زمین‌ داران را به فکر کشت این محصول انداخت. در نتیجه ارزش صادرات پنبه در همین سال یک میلیون و 614 هزار روپیه شد و در 1242-1244 این رقم به نزدیک هفت میلیون روپیه رسید.
به همین خاطر بود که تجارت پنبه در بوشهر و دیگر نقاط ساحل جنوبی رونق بی سابقه ای پیدا کرد و کار به جایی رسید که حتی از یک فاصله دور در تبریز در حدود 1200 تا 1300 مایل پنبه با قاطر به بوشهر فرستاده و از آنجا صادر می‌شد. در استان فارس هم کشت پنبه به قدری گسترش پیدا کرد که صادرات پنبه در سال 1244 نسبت به دو سال گذشته آن 500 درصد رشد داشت. بعد از مدتی صادرات پنیه از تبریز به بندی مارسی هم رونق پیدا کرد. اما این بازار که تحت تاثیر جنگ داخلی آمریکا بود، پس از اتمام آن دچار رکود شد و با به پایان رسیدن این جنگ صادرات پنبه از طریق بوشهر سقوط کرد و در سال 1246 هیچ پنبه ای از اصفهان به هند صادر نشد.
در دهه پایانی قرن نوزدهم با افزایش صادرات به روسیه و کاهش تقاضای اروپا، صادرات پنبه از همه جای کشور (حتی فارس و کرمان) به همسایه شمالی بود. غیر از اتمام جنگ داخلی آمریکا، دلیل دیگر ظاهرا کیفیت نامطلوب و الیاف کوتاه پنبه ایران بود که بازارهای اروپایی را راضی نمی‌کرد.
همزمان با بحران آمریکا، روسیه از کشت پنبه در آذربایجان و خراسان ایران استقبال کرد و از سال 1327 ه.ش. بذر پنبه چارلستون را با شرایط مطلوبی بین کشاورزان آذربایجان، مازندران، خراسان و اصفهان توزیع و محصولات آن‌ها را پیش خرید می‌کرد. این پنبه دو برابر پنبه ای که در ایران کاشت می‌شد طول داشت و محصول مرغوب‌ تری به دست می‌داد. دلیل دیگر استقبال روسیه حقوق گمرکی پایین پنبه ایران به نسبت محصول وارداتی از اروپا و مرزهای دریای سیاه بود. به این ترتیب در این دوران به خاطر رقابت تجار روسیه و انگلیس، در منطق مرکزی ایران زراعت پنبه رواج زیادی پیدا کرد. به همین خاطر بود که در تا پایان قرن نوزدهم، صادرکنندگان ارمنی روسیه، 17 تا 26 کارخانه پنبه پاک کنی در مازندران و خراسان تاسیس کردند. همچنین تجار ایرانی هم به این عرصه وارد شدند و آنها هم قریب 9 کارخانه پنبه پاک کنی همین دو استان راه انداختند. پنج کارخانه دیگر هم در همین نواحی بود که از ملیت صاحبان آنها اطلاعی در دست نیست، اما احتمالا از اتباع روسیه بودند.

فراز و فرود کشت پنبه در بحبوحه جنگ
به علت وقوع جنگ اول جهانی و نابودی صـنایع، تولیـد و صـادرات پنبـه کـاهش یافـت. به عبارت دیگر صادرات پنبه در فاصله سال‌های 1291 تـا 1300 ازلحـاظ وزن حدوداً 15 برابر و از لحاظ ارزش 31 برابرکاهش یافت. یکی از علل کاهش تولید پنبـه ایـران بعـد از جنـگ، کـاهش تقاضـای روسـیه بـود. به طوری که درنتیجه وقوع انقلاب اکتبر، صادرات ایران بـه روسـیه در 1299 و1300 به حدود 5 خروار یعنی پایینترین حد خود رسید. اما بعد از پایـان جنگ و بهبود وضعیت اقتصادی جهان، تولید و صادرات پنبه ایران نیز به‌تـدریج افـزایش یافت و در 1305 به بیش از 30 هزار تن رسید.
پس از جنگ جهانی اول هم فعالیت روسیه برای مساعده پولی و بذری کشاورزان در کشت پنبه ادامه پیدا کرد و حتی آنها یک شرکت روسی-ایرانی برای توسعه کشت پنبه در خراسان تاسیس کردند و یک کارخانه پنبه پاک کنی در قم احداث نمودند که 1500 نفر در ان کار می‌کرد. افزایش تقاضای روسیه پس از جنگ به طوری بود که در تصویب ممنوعیت وارادات کالاهای کشاورزی از ایران و افغانستان، پنبه ایران را مستثنی کردند و در مقابل ترانزیت آزاد پارچه‌های پنبه ای از روسیه به ایران را (که 55 درصد کل واردات ایران از روسیه را تشکیل می‌داد) ممنوع کردند. با اینهمه افزایش تقاضای روسیه باعث شد که در سال‎های پس از 1300 تولید و صادرات پنبه در ایالات شمالی ایران به شکل چشمگیری افزایش پیدا کند. به طوری که در سال 1308، 62 درصد از کل پنبه تولیدی ایران در ایالات خراسان، مازندران و آذربایجان کشت می‌شد. بنا بر گزارش شرکت روسی- ایرانی پرسخلوپک در سال 1310 کشت پنبه آمریکایی نسبت به دوره جنگ پنج برابر شده بود و مساحت پنبه کاری در ایران به 100 هزار هکتار رسیده بود که 20 درصد آن زیر کشت پنبه آمریکایی بود. البته بار دیگر درنتیجۀ اختلاف تجـاری ایـران و روسـیه میـزان صـادرات در 1307 بـه 502/20 تن به ارزش 8/39 میلیون قـران کـاهش یافـت کـه از لحـاظ وزن هنـوز حـدود دو سوم صادرات سال 1291 بود. در حالی که از لحاظ ارزش این مقدار بـه مراتـب پـایین‌تـر بود. این درحالی بود که پنبه صادراتی ایران از لحاظ کیفیت به نسبت بهتر شده بود. به طور کل قیمت جهانی پنبه در سال‌های جنگ به علت کاهش نیاز صنایع بافنـدگی کشورهای صنعتی به‌تدریج پنبه پایین آمد و تا 1300 به پایینترین حد خود رسید. یکی دیگر از علل پایین آمدن ارزش پنبه صادراتی ایران، این بود که به رغم کـاهش تقاضـای کشورهای صنعتی، تولید جهانی این محصول افزایش یافت. همچنین، افزایش تولیـد نـخ مصنوعی به‌عنوان یک کالای جایگزین احتمالاً در کاهش قیمت جهانی پنبـه مـؤثر بـود. گذشـته از ایـن، بیشـتر پنبـه ایران به روسیه صادر میشد و این کشور تقریباً انحصـار خریـد پنبۀ ایـران را در دسـت داشت، اما در سال‌های بعد از جنگ، تولید پنبه این کشور بـه خصـوص در قسـمت‌های فرغانه و ماوراءالنهر تقریباً دو برابر شد.

کشت پنبه در دوران جدید
قرن نوزدهم منسوجات، مهمترین کالا در تجارت بین المللی بود. بسیاری از کشورها مانند انگلستان و ژاپن صنعتی‌شدن خود را با صنایع نساجی آغاز کردند. انگلستان تا 1914م/ 1293ش. بازار عمده تولیدات نساجی را در اختیار داشت و بیش از 58% کل صادرات منسوجات جهان متعلق به این کشور بود. در اوایل قرن بیستم نیز بسیاری از کشورهای پیرامونی، نظام اقتصاد جهانی صنعتی‌سازی خود را با نساجی آغاز کردند. به طوری که بعد از جنگ اول جهانی افراد شاغل در صنایع نساجی هند، برزیل و چین به ترتیب 25 ،40 و47 % جمعیت شاغل این کشورها رسید. درنتیجه بسیاری از این کشورها که خود تا این زمان صادرکننده مواد خام و واردکننده منسوجات بودند، برای حمایت از صنایع داخلی و کنترل واردات بی‌رویه تعرفه‌های گمرکی را به‌ شدت افزایش دادند. ایران نیز همین سیاست اقتصادی را دنبال کرد.
با آغاز قرن جدید شمسی تولید پنبه آمریکایی به‌خصوص در مازندران و سبزوار گسترش یافت. به‌طور کـل تا اواخر دهه 1300 ،55 تا 65 %محصول پنبه ایران از نوع پنبه بـومی ، و فقـط 35 % آن از انواع آمریکایی و فیلستانی (روستایی در استان تهران) بود اما با اقداماتی کـه صـورت گرفـت در اواسط دهه 1310، 55 تا 60 % پنبه کشور از پنبـه نـوع آمریکـایی و 40 تـا 45 % آن از نوع پنبه بومی بود. به‌تدریج بـا رواج کشـت نـوع پنبه آمریکایی، در 1314 حدود 70 % پنبه ایران از نوع بذر آمریکایی به‌دست می‌آمد و در بعضی مناطق نیز زراعت پنبه مصری آغاز شد. درنتیجه بهبود به‌نسـبت چشـمگیری در تولید پنبه به‌وجود آمد. علاوه براین، باتوجه به اهمیت پنبه در اقتصاد ایـران بـه ویـژه در دوره پهلوی اول، برنامه‌های اقتصادی دولت در واکنش به محرک‌های بیرونی نظام اقتصاد جهانی، از طریق تأسیس شرکت‌های سهامی پنبه و توسعه صنایع نساجی پنبه‌ای، نمـود آشکارتری پیدا کرد.
با توجه به برنامه‌های اقتصادی دولت برای صنعتی کردن کشور و ایجاد درآمد به‌منظور واردات کالاهای سرمایه ای، لازم بود تـا هزینۀ این اقلام از طریق فروش محصولات کشـاورزی بـه صـورت پایاپـای بـا کشـورهای روسیه، اروپای شرقی، آلمان، و درنهایت ژاپن، پرداخت شود. این مسئله، اهمیت تولیـد و صادرات پنبه را برای دولت ایران افزایش داد و حتی در محور برنامه‎های دستوری دولـت قرار گرفت. برای نمونه در بعضی از مناطق مانند فارس، اصـفهان و آذربایجـان کـه قـبلاً برنج کاشته می‌شد، بنا بر توصیه دولت به‌ تدریج کشت پنبه جایگزین برنج شد.
همچنین وزارت مالیه و دولت، کتابچه‌هایی برای راهنمایی و توسعه کشـت پنبـه بـه ولایات می‌فرستادند تا بین زارعین و مالکینی که به کشت پنبه می‌پرداختند، توزیع شود. برای ایجـاد خودکفـایی در تولیـد بذر پنبه مرغوب، در سال 1313 مرکز اصلاح نباتات ورامین تشـکیل شـد و بخـش فنـی اداره کل فلاحت برای بهبود تولید پنبه و یافتن بذر متناسب با آب و هوای ایران، بـذر 70 نوع پنبه از کشورهای آمریکا، روسیه و مصر وارد کرد و در مزار تحقیقـاتی ورامـین بـه اصلاح بذر پرداخت. در سـال‌هـای 1315 و 1317 نیز دولت با توزیع بذر مجانی و پرداخت مساعده در گرگان، زارعـین ایـن منطقه را به کشت پنبه تشویق کرد. علاوه بر این، برای تشویق زراعت پنبه در سال 1318 برای نخستین بار نمایشگاهی از انواع پنبه در شیراز ترتیـب داده شـد و منـاطق مسـتعد برای کشت پنبه مشخص گردید. سطح زیر کشت پنبه که در سال 1314 بدون مازندران و یزد 52720 هکتـار بـرآورد شده بود، در 1315به استثنای مازنـدران و همـدان بـه 108280 هکتـار افـزایش یافـت و به موجب برنامه‌ریزی شرکت سهامی پنبه، پشم و پوست برای سال زراعی 1316 قرار شد سطح زیر کشت به 135هزار هکتار برسد، بر طبق برخی گزارش‌های دیگر، سطح اراضـی زیرکشت پنبه در برخی از مناطق مرکزی ایران مانند کرمان، ساوه و قم در سـال 1316 نسبت به سال 1314 دو برابر شد. بر اساس گزارش شعبه بانک ملی کرمانشاه، توسعه کشـت پنبـه در این ایالت در 1317 نسبت به 1316 پـنج برابـر و نسـبت بـه 1315 نزدیـک 22 برابـر افزایش یافته بود. همچنـین در سـال 1317 بـه علت تشویقهای شرکت پنبه، محصول پنبه زنجان، 100 %افزایش یافت. در بهشهر مازندران نیز در اثر مداخله بانک صنعتی و خرید پنبه برای کارخانه‌ها، رقابتی بین بازرگانـان و بانـک صـنعتی ایجـاد شـد کـه در نتیجۀ آن سالیانه 5 تا 20 %به کشت پنبه این ناحیه افزوده می‌شد. بهطورکلی تمام گزارش‌های رسمی دولتی و غیردولتی از 1305 تـا 1319 از افـزایش تدریجی سطح زیرکشت پنبه حاکی است. آماری در مورد سطح زیرکشت پنبه در اوایـل دهه 1300 در دست نیست اما متوسط اراضی زیرکشت پنبه از 1314 تا 1318، درحـدود 200هزار هکتاربود. از لحاظ تولید نیز میزان تولید پنبه با نوساناتی از حدود 14 هـزار تـن در 1300 به حدود 42 هزار تن در 1318 افزایش یافت.
بعد از سال 1303 با تصویب معافیت گمرکی واردات ماشین آلات صنعتی و در 1310 قوانین حمایتی از کالاهای تولیدی، کارخانه‌های ریسندگی و بافندگی به سرعت احداث شدند و از سه کارخانه در سال 1303 به 20 کارخانه در سال 1313 رسیدند. (در مقاله جداگانه ای به این مسئله پرداختیم) در راستای همین توسعه صنعتی و افزایش تقاضای داخلی، سیاست‌های تشویقی در کشت پنبه هم وضع شد. تلاش‌های دولت و گسترش فعالیت شرکت‌های بازرگانی روسی، تولید پنبه در فارس، کرمان و خوزستان که پیش از آن کشت نمی‌شد، توسعه یافت.  برای نمونه تا 1315 زراعت پنبه در منطقه جبال بارز کرمان معمول نبود، اما تا 1316، در حدود 3000 هکتار به کشت پنبه اختصاص پیدا کرد. عامل دیگر کاهش تقاضا برای پنبه ایران، کیفیت نامرغوب و هزینه بالای حمل و نقل آن برای کشورهای اروپایی بود.
در دهه 1310 با توجه به کاهش تقاضای روسیه و تغییر نظـام بازرگـانی ایـن کشـور، ایران نیز مجبور بود تا با انحصار تجارت خارجی، بازارهای جدیدی ازجمله ژاپن و آلمـان برای صدور پنبه پیدا کند. متقابالً ژاپن نیز که ازسویی به توسعه صـادرات محصـولات نساجی خود نیاز داشت و ازسوی دیگر کارخانه‌های این کشور توان رقابت باکارخانه‌هایی انگلیسی نداشتند، از جنس پنبه پست کشورهای شرقی که در اروپـا خریـداری نداشـت، استقبال می‌کرد. بنابراین ژاپن خریدار جدید پنبه ایـران شـد و صـادرات ایـران بـه ایـن کشور افزایش یافت. به این ترتیـب آلمـان و ژاپـن کـه تـا 1310 تقریبـاً هـیچ سـهمی در صادرات پنبه ایران نداشتند، به تدریج سهم قابل توجهی از صادرات ایران به‌دست آوردنـد. به خصوص از 1317 به بعد که صادرات ایران به روسیه محدود شد، تقریباً تمام پنبه ایران به ژاپن و آلمان صادر میشد. درنتیجـه سـهم آلمـان از صـادرات پنبـه ایـران از 15 %در 1311 به 85 %در 1320 و سهم ژاپن از 2 /.درصد در 1311 به 42 %در 1318 افزایش یافت.
روی هم رفته تا سال 1316 ،درحدود 101 کارخانه پنبه‌ پاک‌ کنی تأسیس شد که 52 واحد آن متعلق به اشخاص و مابقی آن متعلق به شرکت‌های سهامی مختلف بود. تعداد کل کارخانه‌های ریسندگی و بافندگی پنبه تا سال 1320 به 33 واحد رسید که 27 واحد آن را بخش خصوصی و مابقی را دولت یا به‌ صورت مشترک با بخش خصوصی ساخته بود. مصرف کارخانه‌های خصوصی ریسندگی پنبه در 1320 ،درحدود 26000 تن و مصرف کارخانه‌های دولتی 3500 تن بود. به همین ترتیب جمعیت شاغل در صنایع پنبه نیز از 1762 نفر در سال 1313 ،به 7652 نفر در سال 1315 افزایش یافت که به‌طور متوسط بین 23 تا 31 %افراد شاغل در این صنایع کودکان و 10 تا 12 %آنها زنان بودند.   
سود بالای تولیدات کالاهای مصرفی باعث سرمایه گذاری بیشتر بخـش خصوصـی در صنایع می‌شد و درنتیجه اقدامات حمایتی دولـت از صـنایع، بـه ویـژه انحصـار تجـارت خارجی و تعرفه‌های گمرکی حمایتی، سود کارخانه‌های نخ‌ ریسی تا 1316 بـه حـدود 40 تا 50 %می‌رسید. به‌ این ترتیب، ایران تـا پـیش از جنـگ دوم جهانی ازلحاظ صنایع نساجی به دومین کشور خاورمیانه بعد از مصر تبدیل شـد. صـنایع نساجی مصر در کل با 251 هزار دوک، در ردیف اول و ایران با 133 هـزار در ردیـف دوم بود و بعد از آنها ترکیه با 103 هزار دوک در ردیف سوم قرار داشـت. امـا بعـد از جنـگ دوم جهانی صنایع نساجی ایران از کشورهای مصـر و ترکیـه بسـیار عقـب مانـد. تعـداد دوکهای صنایع نساجی ایران تا 1332 با 22%رشد به163 هزار عدد رسـید. درحـالی کـه تعداد دوکهای نخریسی مصر با حدود 100 %رشد، به 574 هزار و ترکیه با حدود 400 % به رشد 391 هزار رسید.
پس از وقفه به سبب جنگ جهاني دوم، در بيشتر سال‌هاي دهة ۱۳۲۰ش / ۱۹۴۰ ميانگين توليد سالانه به حدود 20 هزارتن سقوط کرد، اما در اوايل دهة ۱۳۳۰ ش دوباره از سطح توليد پيش از جنگ پيشي گرفت و به تدريج رونق بي‌سابقه‌اي در توليد و فرآوري پنبه در ايران پديد آمد.‏ در ۱۳۲۴ ش، انحصار پنبه لغو شد. افزايش توليد پنبه کاملاً به تحولات جديد در دشت هاي حاصلخيز گرگان بستگي داشت. در آغاز دهة ۱۳۱۰ ش کشت پنبه در اين ناحيه رواج يافته بود، به ويژه پس از اينکه رضاشاه بيشتر زمين‌هاي مزروعي را به مالکيت شخصي خود درآورد. استرداد اين مالکيت به مالکان کشاورز پس از جنگ جهاني دوم، سبب افزايش ناگهاني کشاورزي تجاري در مقياسي وسيع در اين ناحيه و جذب گروه زيادي از سرمايه‌ داراني شد که در جستجوي فرصت‌هاي سرمايه گذاري سودآور در کشاورزي بودند.
در ۱۳۳۹ ش، در اولين سرشماري کشاورزي ، مازندران و گرگان ۵۶% تمام مزارع پنبه (۰۰۰ ، ۳۱۳ هکتار) و ۶۵% از کل محصول (۰۰۰ ، ۳۳۰ تن)، و در ۱۳۵۳ ش بترتيب ۶۵% و ۷۵% را به خود اختصاص دادند. به علاوه ، قدرت توليد نيز بيشتر شد. در بيشتر دهة ۱۳۵۰ش ، به ويژه نيمة اول آن، افزايش توليد پنبه در ايران ادامه يافت، اما در سال‌هاي بعد اين دهه توليد پنبه تحت تأثير محدوديت‌هاي کلي‌تر در کشاورزي ايران قرار گرفت که به رونق شديد و ناگهاني توليد نفت مربوط بود.‏
از اين گذشته، در سال‌هاي بعدي شماري از مؤسسات تخصصي شروع به کارکردند و ترويج و بهبود توليد پنبه به آنها واگذار شد. «سازمان پنبة ايران» (بعدها سازمان پنبه و دانه هاي روغني) در ۱۳۳۵ ش شروع به فعاليت کرد و براي نخستين بار معيارهاي طبقه‌بندي براي محصول داخلي ارائه داد. ادارة «اصلاح نبات ايستگاه ورامين» در ۱۳۳۸ ش به «مؤسسة تهيه و اصلاح نهال و‏ بذر» تبديل شد و به دنبال آن عمدتاً خدمات علمي و توسعه را تدارک ديد. در همان زمان، «شرکت پنبه و ابريشم» با حمايت وزارت صنايع و معادن تأسيس شد تا با تشويق‌هاي اقتصادي مناسب، کشاورزان را به کاشت پنبه ترغيب کند.
در دهه هاي ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ش در سایه برنامه توسعه دوم و سوم و اصلاح شبکه آبیاری، ايران در ميان ده يا پانزده کشور نخست توليد کنندة پنبه جاي گرفت. صادرات نيز به طور منظم رشد يافت و بازار آن متنوع‌تر شد. مصرف داخلي پنبه و پنبه دانه نيز، تا حدودي به سبب گسترش صنعت منسوجات و تا اندازه اي به دليل تأسيس کارخانه اي جديد براي توليد روغن خوراکي ، افزايش يافت.

 

 

منابع: 

شهرام غلامی، بازتاب نظام اقتصاد جهانی در تولید و صادرات پنبه ایران. پژوهشهاي علوم تاريخي، سال 9، شمارة 1، بهار و تابستان 1396.
منوچهر ستوده، حدودالعالم من المشرق الي المغرب، چاپ ستوده، تهران ۱۳۴۰.
روزنامه وقایع اتفاقیه، شماره 36 ،56 ،65 ،79 و 85 سال 1267.
محمدرضا سوداگر. رشد روابط سرمایه داری در ایران (مرحله انتقالی 1304-1340)، تهران، فرزین، 1357.
م .گرگاني، اقتصاد گرگان و گنبد و دشت، تهران ۱۳۵۰.